مقابله با خطر بدیهی رژیم صهیونیستی


ولی با توجه به شرایط فعلی، عملاً گزینه مقاومت مسلحانه چندان بروز و ظهوری ندارد و رژیم صهیونیستی همچنان اراضی 1967 را در اشغال خود نگه داشته و از این رو صهیونیست ها در امنیت و آرامش خاطر به سر می برند که این مسئله باعث ادامه تجاوزات و زیاده طلبی های رژیم صهیونیستی بدون نگرانی از عواقب آن شده است.

از زمانی که «محمود عباس» اعلام کرد اقدام به مقاومت مسلحانه بر ضد رژیم اشغالگر قدس نخواهد کرد، با استقبال آمریکایی ها روبه رو شد. در حالی که انتظار می رفت این استقبال، بابی برای فعالیت دیپلماتیک باشد، عباس با هزار امید و آرزو بار سفر به سازمان ملل بر بست تا در برابر شورای امنیت به عنوان عالی ترین شورای سیاسی بین المللی که می تواند حرف آخر را در این مورد زده و کار را یکسره کند، سخنرانی کند ولی عملاً پشت درهای شورای امنیت متوقف شد و آمریکا نیز تنها به بیان لزوم بازگشت طرفین به میز مذاکره اکتفا کرد.
باز هم هنگامی که عباس اعلام کرد، آمادگی فعالیت سیاسی بر اساس مرزهای 1967 را دارد، رژیم صهیونیستی ضمن اعلام مخالفت با این امر، خواستار گفت و گوی بدون پیش شرط شد ولی فوراً و در یک اقدام متناقض! اعلام کرد که خواهان مذاکره بر اساس امنیت خود می باشد. به عبارت دیگر، رژیم صهیونیستی قصد دارد مرزهای 1967 را اصلاح کرده، مرزهای جدیدی را بنا به صلاحدید خود ترسیم تند و ببیند که آیا امنیتش اینگونه تضمین خواهد شد یا خیر؟
محمودعباس با شعار توقف عملیات استشهادی به قدرت رسید و تکیه کلامش تنها «مذاکره» بود، اما واکنش متقابل رژیم صهیونیستی به این مسئله، بستن درهای مذاکره و تعیین شرط های محال بود. این شیوه اسرائیل عملاً با موافقت و حمایت آمریکا مواجه شد، هرچند که این مسئله اصلاً به نفع مذاکره نبود ولی در راستای حمایت از اسرائیل قرار داشت و به این ترتیب، مذاکرات متوقف شد و نهایتاً به بن بست رسید. در چنین شرایطی فقط دو گزینه منطقی وجود دارد:
1- روی آوردن مجدد فلسطینی ها به مقاومت مسلحانه علیه رژیم صهیونیستی
2- تسلیم شدن در برابر خواسته های رژیم صهیونیستی که در حقیقت بر خلاف مشروعیت بین المللی و اصل لزوم عقب نشینی از اراضی اشغال شده با توسل به زور می باشد.
به علت اشغال اراضی 1967 و به علت غیرقابل پذیرش بودن شیوه عباس (مذاکره صرف) بر اساس مبانی حقوق بین الملل، نیاز به بدیلی واقع گرایانه برای این امور احساس می شود که باید آن را در توسل به مقاومت مسلحانه جست وجو کرد.
ولی با توجه به شرایط فعلی، عملاً گزینه مقاومت مسلحانه چندان بروز و ظهوری ندارد و رژیم صهیونیستی همچنان اراضی 1967 را در اشغال خود نگه داشته و از این رو صهیونیست ها در امنیت و آرامش خاطر به سر می برند که این مسئله باعث ادامه تجاوزات و زیاده طلبی های رژیم صهیونیستی بدون نگرانی از عواقب آن شده است. تنها احتمال تغییر وضعیت، ورود عامل عربی و اراده ملل عرب در مقابله با رژیم صهیونیستی به صحنه است، اما متأسفانه و از باب عجایب و غرایب دنیا! این عامل به دلیل مواضع فلسطینی ها غیرفعال شده است. هم اکنون موضع بسیاری از فلسطینی ها بر دو مبنای اصلی قرار دارد: 1- مخالفت با مقاومت مسلحانه 2- فلسطینی و دوجانبه دانستن نزاع با رژیم صهیونیستی و این به معنای دور کردن عامل عربی از صحنه است. در این وضعیت، رژیم صهیونیستی کاملاً احساس آرامش می کند. هم از مخالفت آنها با مقاومت مسلحانه و هم از این تفکر که تنها مذاکره صرف، برای آنها صلح را به ارمغان می آورد. تشکیلات خودگردان که به مذاکره ایمان آورده بود، ناگهان با اعتراض رژیم صهیونیستی و آمریکا در زمینه انتقال این نزاع به شورای امنیت مواجه شد و پیش از اینکه پایش به این شورا برسد آمریکا قبل از رژیم صهیونیستی جلوی او را گرفت و دستور بازگشت به میز مذاکره را صادر کرد.
به هرحال، ناکامی شیوه مذاکره کاملاً مشخص شده و گزینه بدیل در این رابطه، طرح مسئله فلسطین در بعد ملل عربی و ماهیت عربی بخشیدن به نزاع با رژیم صهیونیستی است که به معنای حمایت مستقیم از فلسطینی ها است.
منبع ساجد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد