نگاهی به الگوی مدیریتی امام خمینی(ره) در دوران دفاع مقدس


 بر خلاف تصور عده ای از تحلیل گران که شیوه مدیریت امام را فردی یا کاریزماتیک و در ارتباط

مستقیم با مردم می پندارند، ایشان از مدیریت سیستمیک نیز در مدیریت جنگ استفاده کردند. مدیریت سیستمیک بحران های سیاسی، الگوی رایج در واحدهای سیاسی مختلف هستند. در این الگو، هر گونه تصمیم­گیری و مدیریت بحران، در چارچوب سلسله مراتب و نظام تصمیم­گیری حاکم اتخاذ می­شود. در حالی که در شرایط عادی، پروسه تصمیم­گیری مطابق فانون اساسی و قواعد رایج صورت می­گیرد، در شرایط بحرانی مانند بروز جنگ، فرآیند تصمیم­گیری متحول می­شود و به صورت غیر عادی در می آید.


تأملی در شیوه مدیریت جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، از سوی امام خمینی (ره) – به ویژه در سال های نخستین آن – الگوی منحصر به فردی از مدیریت بحران های سیاسی را نشان می دهد. بر خلاف تصور عده ای از تحلیل­گران که شیوه مدیریت امام را فردی یا کاریزماتیک و در ارتباط مستقیم با مردم می­پندارند، ایشان از مدیریت سیستمیک نیز در مدیریت جنگ استفاده کردند. مدیریت سیستمیک بحران های سیاسی، الگوی رایج در واحدهای سیاسی مختلف هستند. در این الگو، هر گونه تصمیم­گیری و مدیریت بحران، در چارچوب سلسله مراتب و نظام تصمیم­گیری حاکم اتخاذ می­شود. در حالی که در شرایط عادی، پروسه تصمیم­گیری مطابق فانون اساسی و قواعد رایج صورت می­گیرد، در شرایط بحرانی مانند بروز جنگ، فرآیند تصمیم­گیری متحول می­شود و به صورت غیر عادی در می­آید.

مطالعه رفتار و عملکرد امام خمینی(ره) در دوران دفاع مقدس نشان می­دهد که ایشان از شیوه مزبور مدیریت بحران ها، بیشترین بهره را برای اداره احسن جنگ به کار بردند. نمونه بارز این نوع مدیریت نیز، تأکید خاص حضرت امام (ره) به نقش شورای عالی دفاع بود. این شورا که مطابق قانون اساسی برای اداره امور جنگ تشکیل شده بود؛ نقشی اساسی در تصمیم گیری های مرتبط با جنگ داشت. امام در سخت­ترین شرایط جنگ تحمیلی نیز از این شورا سلب مسئولیت نکرد و همواره، بر تمرکز تصمیم­گیری­ها در آن تأکید داشت. برای نمونه، ایشان در بیانیه­ای خطاب به مردم و مسئولان در سال 1359 ضمن تأکید بر معیار بودن قانون اساسی در اعمال نهادها و مأموریت یافتن شورای عالی دفاع می­فرمایند: «مسائل دفاع در شورا مطرح و رسیدگی می­شود و پس از تصویب، تصمیم در اجرا با فرماندهی کل قواست و قوای مسلح باید اوامر ایشان را اجرا کند».

با آن که  این شورا، به صورت مرتب جلسه هایی را در خدمت امام تشکیل می­داد، اما امام به ارائه رهنمودهای کلی  بسنده و به هیچ وجه سعی نمی­کردند اختیارات آن را محدود کنند و یا به طول کامل به تصمیم­هایش جهت دهند. در چارچوب سلسله مراتب تصمیم­گیری و اجرا، امام بر رعایت سلسله مراتب و اطاعت نیروها از فرماندهان خود تأکید ویژه ای داشتند. برای نمونه، ایشان تا جایی که ممکن بود بر فرماندهی کل قوا از سوی بنی­صدر (علی رغم عملکرد منفی وی) تأکید می­کردند. در سطوح پایین نیز، به طور مرتب نیروهای ارتش، سپاه، بسیج و ژاندارمری را به اطاعت از فرماندهان خود توصیه می­نمودند. در جریان عملکرد بنی­صدر و مسائلی که وی و  منافقین به وجود آورده بودند (نوعی بحران در بحران) نیز، عملکرد امام بر مبنای مدیریت سیستمیک بود. با آن که امام نفوذ بالایی در میان مردم داشتند و با یک اشاره می توانستند با بنی­صدر برخورد کنند، اما تا زمانی که مجلس جریان قانونی عزل بنی­صدر را طی نکرد ایشان
اقدام  نکردند. افزون بر شورای عالی دفاع، مجلس شورای اسلامی دومین نهادی بود که در جریان مدیریت جنگ نقش داشت. در این حوزه نیز، سیاست امام تنها نظارت بر عملکرد مجلس بود و ایشان به این عملکرد اهمیت خاصی می­دادند. اما در کنار مدیریت سیستمیک جنگ که از سوی دو نهاد یاد شده و با نظارت ایشان صورت می گرفت، مدیریت کاریزماتیک بحران های سیاسی، الگوی دوم مدیریت امام بود که در نوع خود سابقه نداشت. این نوع مدیریت بر ماهیت و نوع رابطه امام با توده های مردم که تحت تأثیر کاریزما و محبوبیت بالای ایشان قرار داشت، مبتنی بود. برآیند چنین مدیریتی، حضور تعیین­کننده نیروهای مردمی -به ویژه سپاه و بسیج- در جبهه­های جنگ بود و در نهایت این نیرو در عقب راندن نیروهای عراق از خاک ایران، نقش اصلی را ایفا کرد. بنا بر این می­توان گفت که الگوی مدیریت کاریزماتیک امام، بر آموزه­های دینی و روان­شناختی مردم ایران قرار داشت. ایشان با بهره­گیری از اصول روان­شناختی سعی می­کردند آرامش کشور و ملت را در شرایط حاد بحرانی حفظ کنند. البته، باید یادآور شد که به خوبی نیز در این کار موفق شدند. ایشان در همان آغاز جنگ طی صحبت­هایی خطاب به مردم ایران فرمودند: «این یک دزدی آمده است یک سنگی انداخته و فرار کرده، رفته است سر جایش، دیگر قدرت این که تکرار بکند انشاء الله ندارد. من به ملت ایران سفارش می کنم که چند جهت را ملاحظه کنند. یک جهت این که خونسردی خودشان را حفظ کنند و ابداً توجه به این معنا که یکی قضیه­ای واقع شده است (و واقعاً واقع نشده قضیه­ای) توجه نکنند به این معنا، یک وقت اغتشاشی بار نیاید»
از سوی دیگر، امام توانستند با استفاده از نفوذ خود در میان مردم و با بهره­گیری از باورهای دینی­شان، به بهترین وجهی آنها را برای حضور در جبهه
های جنگ بسیج کنند.
«و اینجانب اولاً به ملت ایران هشدار می­دهم که خود را مهیا کنند و اسلحه­های خود را آماده کنند و به حال آماده­باش باشند که اگر خدای نخواسته محتاج بسیج عمومی شد و امر به جهاد مقدس عمومی داده شد، فوراً به میدان رفته و از دین خدا و کشور اسلامی دفاع نمایند»
به این ترتیب، ترکیبی از دو سبک مدیریت بحران­ها -مدیریت سیستمیک و مدیریت کاریزماتیک  بود که توانست جلوی تجاوز عراق به ایران را بگیرد و الگوی منحصر به فردی را از امام به میراث بگذارد.

منبع:مرکز اسناد انقلاب اسلامی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد