زندگی نامه شهید روحانی شهید بروگردی



سید رضا فرزند روستا بود. در محیط زیبا و با طراوت جنگل رشد یافت و آزادی درختان سرسبز جنگل ، درسی بود برای آزاد زیستن او .وی در سال 1339 در روستای نوچمن ، و در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود. هنوز به دبستان نرفته بود که در مکتب خانه، روخوانی قرآن را فرا گرفت . او آنقدر قرآن را زیبا تلاوت می کرد که آوای دلنشینش روح و جان را نوازش می دادو قلبها را منور می ساخت .


پس از گذراندن دوره ابتدایی ، به شهر آمد و در مدرسه ی صالحیه ی گرگان به فراگیری علوم دینی مشغول شد. پس از دو سال تحصیل به دلیل آشنایی با روحانیت مبارز، عملا قدم در راه جهاد گذاشت و علیه بیداد زمانه ، رژیم خائن پهلوی به مبارزه پرداخت .

پس از گذشت چند سال ، جهت تکمیل تحصیلات خود به حوزه ی علمیه ی مشهد هجرت نمود و در آنجا در حجره ای کوچک ، همراه یکی از برادران روحانی مبارز سکنی گزید

گفته می شود یک روز که روحانی هم حجره اش ، تحت تعقیب رژیم و عوامل ساواک قرار گرفته بود ، شهید بروگردی برای گمراه نمودن ماموران ، خود را به جای او معرفی می کند و دستگیر می  شود البته این عمل شجاعانه ی او برای نجات برادر هم سنگرش ، مورد تقدیر روحانیون قرار گرفت . از آن روز به بعد شهید سید رضا با کوله باری از تعهد و عشق و ایمان به نقاط مختلف ازجمله گرگان و قم و مشهد و شیراز و همدان سفر کرد تا مبارزاتش را علیه رژیم شاه گسترش دهد وبه دلیل  همین فعالیتهای گسترده مورد شناسایی ساواک قرار گرفت وسپس دستگیر و به اطراف قم تعبید شد.

در تبعید نیز دست ازمبارزاتش بر نمی دارد و به افشاگری دستگاه حکومتی می پردازد تا مردم رانسبت به ظلم و ستم آنان آگاه نماید

سرانجام تلاشهای  مردم به رهبری امام خمینی (ره ) ثمر داد و نظام فاسد شاهنشاهی سرنگون شد

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، سر از پا نمی شناخت و روز به روز فعالیتش افزون می کرد به همین دلیل جهت خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی ، به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی  در آمد و بعنوان روحانی پاسدار به دفاع از ارزشهای انقلاب پرداخت . اولین ماموریت او ، پاسداری از بیت امام در شهر قم و تهران بود . پس از آن بنا به دستور روحانیون قم ، در دایره ی عقیدتی سیاسی و در زمینه ی تدریس ، مسئول یاری رساندن به برادران سپاه شد . به همین منظور سلسله دروسی را تنظیم کرد و کار خود رادر شهرهای زنجان ، اراک ، نکاء، و گرگان آغاز نمود و بدبین ترتیب جهت ارتقای سطح آگاهی های سیاسی و مذهبی برادرانش از هیچ کوششی دریغ نکرد .


او نمونه ی بارز اخلاق اسلامی و نیز عاشق امام و انقلاب بود و همواره عشق خودد را در سخنرانیهایش ابزار می کرد ومی گفت : قبل از هر چیز به امام و انقلاب فکر کنید تا دچار لغزش نشوید .

با شروع جنگ تحمیلی ، دیگر خدمت در پشت جبهه او را قانع نمی کرد لذا عزم خود را جزم نمود تا در جواب فریاد خون شهدا علیه استکبار جهانی بپا خیزد پس به جبهه های نبرد حق علیه باطل اعزام شد و سرانجام در نبرد دارخوین پس از 38 روز مبارزه علیه رژیم بعثی عراق در عملیات فرمانده کل قوا امام خمینی (ره) مورخ 21/3/1360 به دیدار حق شتافت و ازبند اسارت این دنیا آزاد گردید . پیکر مطهرش پس از سه روز پیدا شد و از آنجا به تهران و سپس به گرگان منتقل شد و بعد از مراسم تشیع در گلزار شهدای انقلاب اسلامی درکنار دیگر شهدای به خود خفته به خاک سپرده شد تا سندی باشدبرای رسوایی ظالمان و ستمگران تاریخ



وصیت نامه روحانی شهید بروگردی
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خدای یاری کننده مستضعفان و کوبنده ستمگران ، درود بر رهبر کبیر انقلابمان امام خمینی و درود به روحانیت مبارز و فعالی که همیشه به اسلام فکر می کنند و سعی درتعالی مسائل عالیه اسلام دارند .

سلام بر امت قهرمان و شهید پرور اسلام و حضرت محمد (ص)

سلام بر مردم ایران آنانی که برای انقلاب اسلامی ما فعالیت می کنند و سعی در رشد انقلاب ما دارند . خداوند همه آن کسانیکه در راه او کار و کوشش و جهاد می کنند ترفیعی عنایت گرداند . سلام بر مادر عزیزم ، سلام بر برادرهای عزیزم سلام بر خواهرها و سلام بر همسر عزیز و مهربانم

سلام و درود بر همه اقوام و خویشان نزدیک و دورم . اینجانب سید رضا بروگردی از همه اقوام و خویشان و دوستان  دور و نزدیک می خواهم که مراعفو کرده و اگر ناراحتی و یامسئله ای دیگری دارند ببخشند و آنچه مورد نظر می باشد اعتلای کلمه اسلام و تکامل انقلاب اسلامی و کمک به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ، امام خمینی می باشد

از برادران و خواهران تقاضا دارم تا جان در بدن دارند برای رضای خدا و برای اسلام عزیز کار و جهاد کنند و در راه خدا هیچگاه مایوس نشوند و ضعف به خود راه ندهند و گروهکهای ضد اسلام و ضد امام را مجال وفرصت ندهند اگر قابل هدایت هستند هدایت کنند و اگر نیستند باقاطعیت با آنان رفتار کنند و همیشه پشتیبان و مطیع ولایت فقیه باشند و اگر شهید شدم انسالله ،

اما من در زندگی آنچه که دارم در اختیار انقلاب اسلامی قرار بگیرد تا شاید کمکی شود برای پیشبرد انقلاب اسلامی به هر نحو که باشد ( سه بند از وصیت نامه شخصی است که درج نمیشود و  ادامه ......)

از مادرم و بردارهایم و خواهر هایم می خواهم که اگر بنده شهید شدم هیچگاه درمقابل چشم مردم گریه نکنند و من راضی نیستم که آنها برای من درمقابل چشم مردم گریه کنند چون دوستان از گریه آنها ضعف پیدا می کنند و دشمنان خوشحال میشوند

طلبه که خود مقدمه ای برای رشد یافتن و به درجه اجتهاد رسیدن است حقی بزرگی بر گردن این انقلاب اسلامی دارد و نیز مسئولیتی بس سنگین که باید به آن آگاه شود و بدان عمل نماید و من نیز که یک طلبه حقیر و ناچیزی هستم به مسئولیت خود واقف و در این امر بارضایت کامل خود شرکت نمودم امیدوارم که خداوند منان در راه خودش این جهاد مرا بپذیرد

همسر باوفای من باید بداند  که .... در راه خدا مسئولیت برگ و سنگینی به عهده دارد وب اید بداند که گوشش به حرف انسانهای یاوه گو و بدگو ندهد آنانی که همیشه انقلاب اسلامی ما جز حرف بد چیزی دیگری نمی گویند و باید همیشه مشت محکمی بر دهان آنان بزند و برای رشد انقلاب اسلامی کار و جهاد کند و بنده اگر شهید شدم و به لقاء دوست رسیدم همسرم مختار است و می تواند به خانه پدر خود برود ودرتصمیمات خود آزاد ومختار بوده و هست. در ضمن باز در خاتمه از مادرم می خواهم که مراعفو کند و ببخشد چون من او را خیلی اذیت کردم
منبع ساجد

نظرات 1 + ارسال نظر
سعید شنبه 10 دی‌ماه سال 1390 ساعت 07:05 ب.ظ http://basirbash.blogsky.com

کلیپی زیبا و نکان دهنده به مناسبت 9 دی به همراه دانلود صحبت های حسین شریعتمداری در گفتگوی ویژه در
http://basirbash.blogsky.com
در ضمن آماده ی تبادل لینک نیز هستم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد