من خاک شوم پای امام ببوسم

 و تو خود از این منجلاب آخرالزمان رهایم کن تا قصه جاماندگان از قافله‌ی عشق برایم پیش نیاید. چه بسا هم‌قطاران خودم که در این روزگار، شهادت برایشان مسخره شده و یا این حرف‌ها را خرافات می دانند و اخیراً شهید جدید هم ساخته‌اند...alt



شاید بعضی از ما، بارها آرزو کرده باشیم که ایکاش در دوران دفاع‌مقدّس حضور داشتیم و می‌توانستیم از این امتحان الهی مانند شهداء، سرافراز بیرون بیاییم. این نهایتِ آرزوی کسانی است که دل در گرو راه شهداء و امام شهداء دارند.
هر روز، روز امتحان الهی است. فقط جبهه‌ها و صحنه‌ها تغییر کرده است.آن روز، شهداء به فرمان روح الله در صحنه‌ی دفاع‌مقدّس، خوش درخشیدند و برای همیشه تابان شدند و امروز ما در صحنه‌ی دفاع ازآرمان‌های شهداء که همان دفاع از ولایت، ارزش‌ها، اسلام و انقلاب است، مورد آزمایش الهی قرار گرفته است.
لحظه‌ای با خود بیاندیشیم که اگر شهدای گران‌قدر مانند شول، زنگی‌آبادی، ماهانی، مغفوری و... بودند، امروز در مقابل فتنه‌ها و توطئه‌ها در کجا قرار می‌گرفتند؟!

امروز، روزِ امتحان ولایت‌مداری و میزانِ سنجش، پای‌بندی به ولایت است.
من می‌خواهم سرباز با کفایت ولایت باشم. اما نگرانم که در این آزمونِ حسّاس، نتوانم سربلند بیرون آیم و مصداق«مغضوب‌علیهم»گردم.
بارالها! من به ریسمان محکم «کتاب‌الله و عترت اهل بیت» تمسّک می‌جویم و از تو می‌خواهم در این وانفسای انکارِ حقایق و وجدان‌های خفته، دستم را بگیری و از درگاه قرآن و ولایت کوتاه نکنی.
اراده‌ام بر این استوار شده که رهروِ راه شهدا در مسیر امامت و خادم خادمین خیمه‌ی ولایت باشم، ادرکنی یاالله،یاالله،یاالله
یوسف زهرا!!
تو خود از دلم خبرداری و می‌دانی که جوی محبّت در آن روان است و به سوی تو جریان دارد.
مگر نه این‌که ««عادتکم الاحسان و سجیتکم الکرم»،پس بیا و «ثبت لی قدم صدقک»
 و تو خود از این منجلاب آخرالزمان رهایم کن تا قصه جاماندگان از قافله‌ی عشق برایم پیش نیاید. چه بسا هم‌قطاران خودم که در این روزگار، شهادت برایشان مسخره شده و یا این حرف‌ها را خرافات می دانند و اخیراً شهید جدید هم ساخته‌اند!!!
خیلی ها به دنبال جای خالیِ روح اللهِ تو هستند و علیِ تو را یا نمی بینند و یا نمی خواهند ببینند و دم از وا هجرتا می زنند که به واقع «أین تذهبون»؟
آقای من!
 سفره‌ام پرشده است ازکج فهمی و کوتاه بینی و بی بصیرتی که بارها و بارها طعم تلخ و گزنده‌اش مزاق‌تان را آزرده است و هربار عرق شرم من است که...
نمی‌خواهم روزی برسد که آهِ حسرت دیگران برایم بلند شود که«دیدی فلانی هم برید...»
مولای من !
اگر لیاقت «عمّار» شدن را ندارم، مپسند که خدای نکرده «زبیر» امّت تو گردم...
این روزها به معنای واقعی به این نتیجه می‌رسم که شهداء برنده‌ی واقعی بوده اند و همان‌ها بودند که فارغ التحصیل مکتب ولایت شدند.
مگر مردم کوفه همان‌ها نبودند که دم از امامت علی علیه السّلام می زنند، و در مقابل امام زمان خود ایستادند؟!!!
وای بر ما اگر هزاران سال دیگر مردم یک دیاری بگویند که ما اهل ایران نیستیم، علی تنها بماند...
منبع ساجد

نظرات 1 + ارسال نظر
سیدعباس سیدمحمدی شنبه 10 دی‌ماه سال 1390 ساعت 07:23 ب.ظ http://seyyedmohmmadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
بیداری انسانی.

سلام
منظور؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد